صلیب حکمت خداست

زیرا پیام صلیب برای آنان که هلاک می شوند جهالت است اما برای ما که نجات می یابیم قدرت خداست .
اول قرنتیان ۲. ۲

پولس می‌گوید زیرا عزم جزم کرده بودم در میان شما چیزی ندانم جز عیسی مسیح آن هم عیسای مصلوب .

سوال اینجاست چرا اینقدر صلیب و درک صلیب مهم است ؟ مگر چه اتفاقی افتاد بر روی صلیب ؟

صلیب باعث چه کاری شد ؟
صلیب از چه چیز ما را رهایی بخشید ؟
چه چیزی را بر ما آشکار کرد ؟
شاید مهم باشدبدانیم که بر روی صلیب چه اتفاقی افتاد .
مهمترین درکی که باید داشته باشیم از حکمت صلیب این است که او چشمان ما را باز کرد
گوش های ما را باز کرد قلب ما را گشود تا درک کنیم بر روی صلیب چه اتفاقی افتاد.

آنچه هیچ چشمی ندیده ،هیچ گوشی نشنیده و به قلب هیچ انسانی بالا نیامده خدا برای دوستداران خود مهیا کرده است خدا آن را توسط روح خود بر ما آشکار ساخته چرا که روح همه چیز حتی اعماق خدا را نیز می‌کاود.
اول قرنتیان ۲. ۹


آیا باور داریم آدم کهنه و قدیمی که ما بودیم بر روی صلیب مُرده است و آیا باور داریم همان گونه که در آدم همه می میرند در مسیح نیز همه زنده خواهند شد ؟ 

پس بنابراین ما به دنبال اصلاح آدم نیستیم
به دنبال اینکه آدم را کمی بهتر جلوه بدهیم نیستیم وقتی می‌دانیم همه در او مُردند !!

و در میان آن چراغدانها یکی را دیدم که به پسر انسان می مانست او ردایی بلند بر تن داشت و شالی زرین بر گرد سینه . مکاشفه ۱. ۱۳ 
هفت ستاره فرشتگان هفت کلیسایی و آن هفت چراغدان هفت کلیسا
بنابراین او وسط هفت کلیسا ایستاده و با حکمت و با قضاوت و صدایی دلنشین کلیسا یعنی بدن خودش را محبت می‌کند.

پیام مسیح به کلیسای پرگاموم

به فرشته کلیسای پرگاموم بنویس:

نکته ای که باید متوجه باشیم معنی اسم کلیسای پرگاموم است
پرگاموم به معنی مخلوط شدن است

او که شمشیر برُان دو دم دارد چنین می‌گوید:
میدانم کجا مسکن داری انجا که پایتخت شیطان است . با این همه به نام من وفادار مانده ای و حتی در ایام آنتیپاس آن گواه امین من که او را در شهر شما که زیستگاه شیطان است کشتند ،ایمانی را که به من داشتی انکار نکردی .


آن که شمشیر بُران و دو دم دارد چنین می‌گوید:

شمشیر بُران تیز است وقتی حقیقت آشکار می‌شود روح از نفس جدا می‌شود.
زیرا کلام خدا زنده و موثر است و بُرنده تر از هر شمشیر دو دم و چنان نافذ که نفس و روح و مفاصل و مغز استخوان را نیز جدا می‌کند و سنجشگر افکار و نیتهای دل است .
عبرانیان ۴. ۱۲
بنابراین کلام خدا نفس و روح را جدا می‌کند
کلام خدا مثل شمشیر جدا می‌کند آن دوگانگی ها را بر می‌دارد همچنین گوش‌هایی که دو چیز را می‌شنوند گوش‌هایی که به جای شنیدن از روح از نفس خود می‌شنوند کلام خدا آن را جدا می‌کند.
در ادامه ببینیم که کلیسای پرگاموم دچار چه مشکلی بود و خداوند با کلامش حقیقت را آشکار می‌کند.
آنها مقداری قانون گرایی را وارد کرده بودند شریعت را با تکیه بر شیطان وصل کرده بودند .
یعنی متکی به اخلاق خود و متکی به کارهای خود . در کلام خدا شیطان یعنی محکوم کننده ،متهم کننده عیسی دو هزار سال پیش شیطان را شکست داد اما شیطان یعنی محکوم کننده و می‌خواهد ما بازگشت کنیم و مخلوطی از شریعت و فیض را تجربه کنیم . شریعت شما را محکوم می‌کند، شریعت شما را از گناه آگاه می‌کند ما را از کمبودها آگاه می‌کند و این باعث می‌شود گناه را بیشتر تجربه کنید .
پس شیطان یعنی متکی به خود و به اعمال خود .
محکوم کننده و متهم کننده
عیسی به پطرس گفت دور شو از من ای شیطان چرا که افکار تو جسمانی است
آیا واقعا پطرس شیطان بود ؟
چیزی که عیسی به آن اشاره میکند افکار جسمانی پطرس بود چون که پطرس مانع راه عیسی برای رفتن به صلیب شده بود .
میتوانید این ایات را در متی ۱۶. ۲۳ مطالعه کنید .

بنابراین کسی که متکی به اعمال خودش و رفتار خودش است کسی که می‌خواهد کمی حقیقت کمی دروغ کمی فیض کمی شریعت را وارد کلام خدا کند کلام خدا به او شیطان می‌گوید چرا که می‌گوید شیطان دروغگو است اما عیسی آمد تا کارهای او را باطل سازد پس عیسی بین هفت کلیساست تا با شمشیر که همان کلام پر محبت و پر فیض خودش است کلیسا را محبت کند و به او نانی مخفی بدهد تا بخورد و سنگی سفید تا هویتی جدید به او ببخشد .
او می آید تا این کلیسا را از کار و زحمت خودش آسودگی ببخشد و او را هدایت کند به کار تمام شده بر روی صلیب .
در ادامه ......
آموزه های بلعام 
با وجود این یکی دو ایراد بر تو دارم در آنجا کسانی را داری که از تعلیم بلعام پیروی می‌کنند همان که بالاق را آموخت که بنی اسرائیل را بر انگیزاند تا از خوراک تقدیمی به بت‌ها بخورند و دست به بی عفتی بیالایند .
مکاشفه ۲. ۱۴
بالاق بلعام را بر انگیخت او سه بار بلعام را بر انگیخت تا قوم خدا را لعنت کند اگر چه بلعام این کار را نکرد ولی در راه بالاق قدم گذاشت .
خداوند به بلعام گفت که این مردانی که با تواند کیستند ؟ بلعام گفت بالاق پسر صفور پادشاه موآب برایم پیغام فرستاده تا قومی که از مصر بیرون آمدند را لعن کن. بلعام می‌گوید شاید بتوانم با ایشان بجنگم و بیرونشان کنم . اما خداوند به بلعام گفت مرو و آن قوم را لعن نکن زیرا که مبارکند .
اعداد ۲۲. ۹
اما در ادامه می‌بینیم که بلعام به راه بالاق ادامه می‌دهد و بالاق او را به مکان بلندی می‌برد تا قوم را لعنت کند .
اما خداوند کلام حقیقی را در دهان بلعام می‌گذارد و او قوم را لعن نمیکند . اما آیا انگیزه درونی بلعام چنین بود یا واقعا دوست داشت قوم را لعنت کند .
یونس هم چنین انگیزه ای داشت خداوند می‌خواست از یونس برای نجات قوم خودش در نینوا استفاده کند ولی یونس نمی‌خواست برود و سرپیچی میکرد . خداوند به او گفت برو به این قوم بگو پس از چهل روز نینوا به تمامی واژگون می‌شود. یونس منتظر واژگونی شهر است اما وقتی می‌بیند خداوند از طریق کلامش کار خودش را انجام داده خشمگین می‌شود و در نظرش بسیار بد آمد.
بلعام مردم را مشورت داد تا راه بالاق را در پی گیرند او به کلام خدا اعتماد نکرد وقتی به او گفت مرو قوم من را لعن نکن چرا که مبارکند .
افکار نادرست باعث می‌شود از آموزه های بلعام بخوریم از چیزهایی که به صورت قربانی تقدیم شده اند او پیامبری بود که برای لعنت و نفرین قوم اجیر شده بود. خوردن از درخت شناخت نیک و بد باعث می‌شود خوراکی را بخوریم که تقدیم به بت ها شده اند .

در طول تاریخ در عهد قدیم دیده ایم که اقوام دیگر همیشه قوم خدا را تحت تاثیر خود قرار داه اند . قوم اسرائیل تحت تاثیر خدایان دیگر قوم ها قرار می‌گرفت و بت و خدایان آنها را پرستش میکرد . آنها قربانی های زیادی را برای خشنودی خدا می آوردند، برای گناهان خود قربانی می آوردند تا شاید خدا را راضی نگه دارند گاوها و بزها و گوسفندان را برای خدا قربانی می‌کردند. اما آیا واقعا خدا خشنود می شد ؟
البته که نه ...
ارمیا باب ۷ ایه ۲۲
کلام خدا می‌فرماید: زیرا آن روز که پدرانتان را از سرزمین مصر بیرون آوردم صرفا درباره قربانی‌های تمام سوز و دیگر قربانی‌ها بدیشان سخن نگفتم و فرمان ندادم . بلکه این فرمان را بدیشان داده گفتم : از کلام من اطاعت کنید و من خدای شما خواهم بود و شما قوم من .

ایه دیگه ای که می‌توانیم به آن اشاره کنیم
خروج ۱۹. ۵
حال اگر واقعا صدای مرا بشنوید و عهد مرا نگه دارید از میان جمیع قومها ملک خاص من خواهید بود زیرا تمامی زمین از آن من است . 
بنابراین می‌بینیم که چقدر راحت قوم خدا از گوش فرا دادن به کلام خدا سر باز زدند و تحت تاثیر بت‌ها و خدایان دیگر قوم ها قرار گرفتند . نمونه مشخص بلعام است که خداوند در مکاشفه برای بدن خودش شرح می‌دهد که بلعام به راه بالاق رفت او به کلام خدا اعتماد نکرد و خودش خواست این مسیر را برود و گفت شاید بتوانم برای قوم کاری انجام دهدم .

تغییر رژیم غذایی

مزمور ۳۴. ۸
بچشید و ببینید که خداوند نیکوست .



شریعت خداوند روح حیات بخش است بنابراین ما می‌خواهیم از کلام زنده خدا بخوریم . 

این کلیسا به طور واضح باید رژیم غذایی خود را تغییر میداد آنها چیزهایی می‌خوردند که برای بت ها قربانی شده بود .
ما یا کلماتی که از روح می آیند را میخوریم یا از آموزه های بلعام از چیزهایی که تقدیم به بت ها شده اند .
این کلیسا یک سری افکار نادرست را می‌خوردند.

 هر بار شخصی میخواهد از درخت شناخت و بد خدمت کند مردم را با غذای بت ها تغذیه می‌کند.
  
آنها سنگ مانعی می‌شوند تا قوم خدا نتوانند آنچه را که عیسی بر صلیب رفت را تجربه نکنند .
خوردن قربانی یعنی مخلوط نیک و بد

مخلوط فیض و شریعت . 

فیض را نمی‌شود متعادل کرد . 

فیض را نمی‌شود مخلوط کرد.

او فقط عشق است .

رژیم غذایی درست همین است که فقط از یک سرچشمه که حیات است بخوریم از عشق و محبت او بچشیم و بخوریم تا چشمان قلبمان باز شود به نیکویی و رحمت او .
هیچ چیز نمی‌تواند محبت او را که در قلبهای ما ریخته شده است را از ما جدا کند .‌
تعلیم نیکولاییان
از این گذشته کسانی را هم داری که از تعلیم نیکولاییان پیروی می‌کنند .
مکاشفه ۲. ۱۵

منظور از تعلیم نیکولاییان چیست ؟

کسانی که هنوز در تلاشند تا آدم را کمی بهتر کنند یا او را اصلاح کنند .
بسیاری بر این باورند که خدا دارد آدم را نجات می‌دهد!

نیکولاس در واقع شماس کلیسا بود او شروع به خوردن از درخت شناخت نیک و بد کرد مخلوطی را به داخل کلیسا آورد. مخلوطی از شریعت و فیض ،کمی شریعت کمی فیض .خوردن از قربانی بت ها .
کسانی که بر این باورند که فیض را باید متعادل کرد سخت در اشتباه هستند .

فیض عیسی مسیح است آیا می‌شود عیسی را متعادل کرد ؟


اعمال آنها به اصلاح رفتار اشاره دارد و امروزه این اعمال وارد کلیسا شده است .

اعمالی که به رفتارهای انسانها مرتبط است
از اینکه انسان ها با رفتار های خوب خدا را خشنود کنند و کارهای بد انجام ندهند تا خدا از آنها خشنود نباشد مبادا آنها را به جهنم ببرد . متاسفانه این باور امروزه در کلیسا هم وجود دارد .آیا واقعا خداوند آمد تا اعمال و رفتار انسانها را اصلاح کند یا واقعا حیات را به زندگی آنها بدهد
او آمد نه برای تغییر رفتار بلکه برای تغییر قلبها .

تصاویر و ایده های نادرستی وجود دارند ، بت های زیادی که باید بلعیده شوند.
  کلید بلعیده شدن این است که درک کنیم عیسی بر روی صلیب چه کاری کرده است .
بر روی صلیب دروغ ها فاش شد در رستاخیر حقیقت آشکار شد .
بنابراین اعمال نیکولاییان اصلاح آدم قدیم و کهنه بود که بر اساس رفتار درست و اصلاح آن میتوانی آدم بهتری باشی .

مسیح به ما گفت: پارچه کهنه را به پارچه نو وصله نزنید . حقیقت و شریعت فیض و شریعت با یکدیگر نمی‌توانند در یک مسیر باشند .  

امروز ما وقتی می‌بینیم همه چیز تمام شده و آن آدم اول بر روی صلیب رفته دیگر نیاز نیست خود را بر روی تردمیل شریعت و اعمال خسته کنیم وقتی می‌بینیم او مُرده است . دفن شده و امروز در خلقت تازه و هویت تازه از مسیح برخاسته و بر تخت پادشاهی نشسته است
دیگر نیاز نیست خود را درمانده کنیم وقتی می‌بینیم گوش و قلب او ختنه شده به ختنه ای که با دست انجام نشده این ختنه همان از تن به در آوردن شخصیت بدن جسمانی است در ختنه مسیح !

 وقتی می‌بینیم در تعمید با او مدفون شدیم و با ایمان به قدرت خدا که مسیح را از مردگان برخیزانید با او بر خیزانیده شدیم
کولسیان ۳. ۹
به یکدیگر دروغ مگویید زیرا آن انسان قدیم را با کارهایش از تن به در آورده اید و انسان جدید را در بر کرده اید که در معرفت حقیقی هر آن نو می‌شود تا به صورت آفریننده خویش در آید.

بنابراین با توجه به آیات بالا متوجه می‌شویم که کلیسای پرگاموم مقداری از این اعمال را وارد کلیسا کرده بود .امروز وقتی درک کردیم که هر کسی در مسیح باشد یک خلقت تازه است و می‌دانیم که آدم کهنه در گذشته نیاز به تلاش برای بهبود بخشیدن به آدمی که مُرده است نداریم !!
توبه کنید !

پس توبه کن و گرنه به زودی نزد تو خواهم آمد و با شمشیر دهانم با آنها خواهم جنگید .
مکاشفه ۲.
۱۶

توبه به چه معناست ؟


توبه یعنی تغییر جهت ، تغییر مسیر . در واقع
جایی که آگاهی خود را از آنجا میگیری را عوض کن .
ذهن مسیح را بیرون بیاور افکارت را به سمت بالا ببر جایی که مسیح آنجا نشسته .

توبه به معنی تغییر رفتار نیست اظهار پشیمانی نیست بلکه توبه واقعی یعنی اینکه زندگی از درون به بیرون را تجربه کنی.  البته نه با قدرت ذهن خودمان بلکه به قدرت روح خداوند .نه با قدرت جسم ،نه با قدرت احساسات ، نه با قدرت منطق ، بلکه به قوت روح خداوند . 
 
زکریا۴. ۶
نه به قدرت و نه به قوت بلکه به روح من .


امروز کسی که غلبه کرده در درون تو است .
پس توبه کن و زندگی را از درون به بیرون زندگی کن !

افکارت را به سمت بالا ببر جایی که حیات است .

پس چون با مسیح بر خیزانیده شده اید آنچه را که بالاست بجویید آنجا که مسیح به دست راست خدا نشسته است .
کولسیان ۳.۱

هر که گوش دارد بشنود که روح به کلیسا چه میگوید . مکاشفه ۲. ۱۷ 

منای مخفی
 
اگر بتوانیم از روح بشنویم که غلبه او غلبه ما بوده ما از او میخوریم آن منای پنهان.
 
به عکس در همه این امور ما برتر از پیروزمندانیم به واسطه او که ما را محبت کرد .
رومیان ۸. ۳۷
کسی که بر همه چیز غلبه کرده امروز در ما است .
پس ما با او پیروز تر از پیروز مندانیم .

 این ما هستیم که از او میخوریم ما همان نان هستیم زیرا در او یکی هستیم .
منای پنهان درباره تمامی حقیقت صحبت می‌کند که ما از درخت حیات میخوریم . از کار تمام شده نان حیات بخش است که ما را زنده می‌کند و نشاط و شادی را می‌بخشد.
منای پنهان چیزی است که برای ما زنده شده است وقتی در حال خوردن از درخت حیات هستیم روح القدس در ما زنده میشود و آن را در درون ما زنده می‌کند و آن کلام را به ما باز می‌گرداند.

منای پنهان صخره مکاشفه است

متی ۱۶. ۱۸
من نیز می‌گویم که تویی پطرس و بر این صخره کلیسای خود را بنا میکنم و دروازه های هاویه بر آن استیلا نخواهند یافت
.

منای پنهان آشکار می‌کند که من کی هستم .

به او سنگی سفید خواهم بخشید که بر آن نام تازه ای حک شده است نامی که جز آن که دریافتش می‌کند شناخته نیست .
او نامی جدید 

هویتی جدید

خلقت جدید
را به ما می‌بخشد.

او سنگ سفید را به ما می‌بخشد عقیق سفید که نمادی از حفاظت است او از قلب و ذهن ما حفاظت می‌کند. وقتی به شهر خدا آمدی و وارد این شهر شدی میبینی که تایید شدی دیگر سعی نمیکنی خدا را راضی و خشنود کنی.
بنابراین امروز ما نانی را نمیخوریم که مثل قوم اسرائیل بگوییم این چیست ؟

بلکه می‌دانیم آن نان پنهان برای ما است تا بخوریم و چشمان قلبمان باز شود و ببینیم در او کی هستیم . خوردن از نان حقیقی باعث می‌شود مکاشفه ای تازه از او داشته باشیم ، شناخت عظیمی از عشق او را دریافت کنیم خوردن از نان حقیقی باعث می‌شود کلام را درک کنیم دانشی جدید از روح خداوند داشته باشیم . پس به دروازه های او با شکر گزاری وارد می‌شویم تا قلب ما فیض را دریافت کند .

اشعیا ۶۲.
به خاطر صهیون سکوت نخواهم کرد و به خاطر اورشلیم خاموش نخواهم ماند تا پارسایی اش همچون نور طلوع کند و نجاتش همچون مشعلی فروزان.
قومها پارسایی تو را خواهند دید و تمامی پادشاهان جلال تو را .
و تو به نامی جدید نامیده خواهی شد
نامی که دهان خداوند عطا می‌کند.

انجیل جاودان

مکاشفه ۱۴. ۶
آنگاه فرشته دیگر دیدم که در دل آسمان پرواز میکرد و انجیل جاودان با خود داشت تا ساکنان زمین را بشارت دهد .

بنابراین انجیل حکمت و قدرت خداست 

انجیل جاودان انجیلی است که هیچ مخلوطی در آن نیست .هیچ گونه دوگانگی ندارد . پیام خوش انجیل در حال آمدن از قلمرو روح است .

 بگذارید شخص بدکار به بدی ادامه دهد و مفسد همچنان به فساد بپردازد نیکوکار به نیکویی کردن ادامه دهد و مقدس همچنان مقدس بماند .
مکاشفه ۲۲. ۱۰

نکته مهم : سعی نکن آدم را درست کنی
سعی نکن اصلاح رفتار داشته باشی و یا او را درمان شخصیتی کنی وقتی میدانی او مُرده است و مصلوب شده است .

خدا یک پیر مرد را نجات نداده او نمی‌تواند با او کاری کند فقط او را مصلوب کرد.

انجیل مفاهیم دنیوی نیست .

انجیل برای اصلاح رفتار نیست .

پس بگذار او که مقدس است یعنی عیسی تبر به ریشه بدکاری و فساد بزند . او با کلامش تبر به ریشه آدم زد پس بگذار شخص بدکار به بدی ادامه دهد او را اصلاح نکن . او ما را در خودش قرار داد و هر چه داریم مسیح است پس او عادل است ،او قدوس است و او به نیکویی کردن ادامه می‌دهد.....

اینک به زودی می‌آیم و پاداش من با من است تا به هر کس برحسب اعمالش پاداش دهم .
بنابراین او هر آنچه را که سزاوار انسان قدیم بود با توجه به زحمات و عرق ریختنش پاداش داد .
او پاداش ما را داد او به ما مرگ داد مرگ او مرگ ما بود مصلوب شدن او مصلوب شدن ما بود مرگ او مرگ ما بود مزد گناه مرگ است که آدم آورد . ارث ما در آدم بود او در صلیب جلجتا به او پاداش داد . در نتیجه پاداش، ما اکنون میراث اوهستیم به عنوان بدن فساد ناپذیر و جاودانه .

ما نیز در وی میراث او گشتیم او بیعانه میراث ما است برای تضمین رهایی آنان که از آن خدایند تا جلال او ستوده شود .
هللویا .....

باشد که انجیل حقیقی از قلمرو روح بشارت داده شود و آزادی را برای تمام قوم ها به ارمغان آورد.
باشد که انجیل رهایی بخش موعظه شود تا همه قوم ها همه زبان ها همه طایفه ها بشنوند و آزاد شوند .


امین

مقالات دیگر

>