مکاشفه پارسایی
مقدمه :

انجیل مکاشفه پارسایی خداست .

رومیان ۱ . ۱۷
کلام خدا این طور میفرماید : زیرادر انجیل آن پارسایی که از خداست به ظهور می رسد که از آغاز تا به انجام بر پایه ایمان است . چنانچه نوشته شده است پارسا به ایمان زیست خواهد کرد.
پارسایی باید بر ما آشکار شود باید بر ما مکشوف شود .
پارسا حیات واقعی خودش را بر اساس ایمانی که خدا از ابتدا داشت می گیرد نه بر اساس حیات خودش !
انجیل برای نشان دادن گناه بشر نیست بلکه انجیل مکاشفه پارسایی خداست
اگر ایمان و پارسایی را منبع اصلی و سرچشمه اصلی رودخانه ببینیم ایمان سرچشمه اصلی است که از منبع حیات خدا سرچشمه می گیرد . از ایمان خدا به ایمان ما .
شخص پارسا وقتی باور میکند که پسر خدا است .جلال خدا است . هم وزن با خدا است .
او با خدا یکی است ،پدر در اوست و او در پدر
در مسیر این رودخانه فیض حرکت میکند و مثل یک آب جاری می شود .
پارسایی هدیه ای است که از فراوانی فیض سرچشمه می گیرد .

چه کسی پارسا است ؟

پارسا شخصی است که بر اساس ایمان زیست میکند نه بر اساس اعمال !
شخص پارسا بر اساس باور خدا نسبت به خودش زندگی میکند .
من باور دارم پارسایی که بر اساس ایمان است را باید درک کنیم ،باید این پارسایی برای ما آشکار شود وگرنه ما وارد اعمال خودمان خواهیم شد و با زور انسانی میخواهیم آن را بدست اوریم .
همان کاری که فریسیان انجام دادندو می خواستند پارسایی و حیات را با انجام اعمال شریعت به دست آورند .
بهتره برای روشن تر شدن این مطلب به کلام خدا مراجعه کنیم تا بهتر درک کنیم .
رومیان ۱۰ . ۴
زیرا مسیح غایت شریعت است تا هر که ایمان آورد پارسا شمرده شود . موسی آن پارسایی را که بر پایه شریعت است چنین توصیف می کند : کسی که اینها را به عمل اورد به واسطه آنها حیات خواهد داشت .
چیزی که باید متوجه شویم این هست که حیات ما از کجا سرچشمه میگیرد؟ پس اینجا متوجه می شویم که حیاتی وجود دارد و ما چگونه این حیات را دریافت میکنیم ؟
تمام انسان ها دارای حس هستند و وقتی وارد جسم و خون می شویم حیات در ما شکل می گیرد و حیات ما میشود آن چیزی که ما تجربه میکنیم ، چیزی که می شنویم ، چیزی که میخوریم ، تعالیمی که می گیریم و غیره.... ما نباید در این حیات به خواب برویم ما باید بیدار شویم و وارد حیات خدا شویم !

فریسیان به دنبال این حیات بودند و میخواستند این حیات را به دست اورند با سعی و تلاش و با انجام اعمال شریعت ولی
عیسی گفت من راه و راستی و حقیقت هستم . تنها راه رسیدن در این مسیر پارسایی از طریق عیسی مسیح است .


ما از طریق اعمال شریعت نمیتوانیم به پارسایی دست پیدا کنیم چرا که در ادامه آیه به ما توضیح میدهد که پارسایی بر ایمان در دل خود نمی گوید : کیست که به آسمان صعود کند ؟ یا کیست که به جهان زیرین نزول کند ؟ یعنی تا مسیح را از مردگان باز اورد .

در عهد عتیق کلام خدا درباره مسیح صحبت کرد کسی که کمال ایمان است. کسی که این ایمان را به کمال رسانید عیسی مسیح بود .
چرا که عیسی ( از بعد جسم ) شخصی بود که کلامی که گفته شده بود را باور کرد و زندگی کرد او کلام جسم شده بود ،او وارد زمان شد او در پدر و پدر در او بود پس ایمان خدا به پسر منتقل شد و او آینه ای شده امروز در مقابل ما .

هویت خودمان را چگونه می بینیم ؟

انسان همیشه حس ناقص بودن را نسبت به خدا داشته و سعی کرده خودش را پارسا نشان دهد . وقتی حس گناه و حس تقصیر داریم اولین کاری را که انجام می دهیم قربانی اوردن برای خداست . در صورتی که کلام خدا این را برای ما باز کرده که :
خون عیسی بر قلب های ما پاشیده شده و وجدان ما را از هر حس تقصیر و گناه پاک ساخته تا ما دیگر اعمالی مرده را خدمت نکنیم .

گاهی اوقات نمیتوانیم ببینیم که ما جلال خدا هستیم و ما پسران خدا هستیم امروز ما با او یکی هستیم بنابراین اگر نپذیریم قلب ما سخت می شود و قلب ما وارد زحمت می شود .
کلام خدا به ما می فرماید :
عبرانیان ۳. ۷ امروز اگر صدای او را می شنوید قلب خود سخت مسازید .
حقیقت هویت ما را مشخص می کند شریعت این قدرت را ندارد تا هویت ما را مشخص کند.
ما باید وارد کاملیت خدا شویم و استراحت کنیم ۰
پارسایی عریانی و برهنگی ما را می پوشاند . پارسایی با بالهای خود ما را تحت پوشش خود می گیرد .


چگونه میتوانیم اعتراف نیکویی داشته باشیم ؟

این کلام نزدیک تو در دهان تو و در دل توست این همان کلام ایمان است که ما وعظ می کنیم ، که اگر به زبان خود اعتراف کنی عیسی خداوند است و در دل خود ایمان داشته باشی که خدا او را از مردگان بر خیزانید نجات خواهی یافت .زیرا در دل است که شخص ایمان می اورد و پارسا شمرده می شود و با زبان است که اعتراف می کند و نجات می یابد . رومیان ۱۰. ۸


آیا از خود پرسیده ایم که اعتراف پارسایی ما چگونه است ؟ آیا خودمان را پارسا می بینیم ؟ آیا خودمان را پسر خدا می بینیم ؟
ما به چه چیزی اعتراف می کنیم ؟
به گناه!
به مریضی ! به بدبختی و بیچارگی !
کلام خدا در اول یوحنا به ما میگوید ولی اگر به گناهان خود اعتراف کنیم او که امین و عادل است گناهان ما را می امرزدو از هر نادرستی پاکمان می سازد
اول یوحنا ۱. ۹
این چه اعترافی است که باید انجام دهیم .البته این را می دانم که همه گناه کرده اند و از جلال خدا قاصرند ولی چه گناهی ؟ گناه این بود که ما از مسیر پارسایی و حقیقت جدا شدیم و به مسیر دیگری رفتیم راه خودمان را از این مسیر درست جدا کردیم . ولی کلام خدا وفاداری و عادل بودن خدا را به ما نشان می دهد او وفادار است و این حقیقت را مثل یک رودخانه در درون ما انقدر روانه می کند تا جایی که ما باور می کنیم و درک میکنیم که قبلا در مسیر درستی نبودیم و او که عادل و امین است راه را به ما نشان می دهد .
او امین و عادل است تا ما را هدایت کند به مسیر درست پارسایی او نمی خواهد که ما هر لحظه و هر روز به گناه و درد و غم و مریضی اعتراف کنیم .
اگر خودمان را در مسیر و در راه پارسایی ببینیم اعتراف ما اعتراف نیکویی میشود که از قلبی نشاًت میگیرد که وجدان او با خون عیسی پاک شده و اون قلب خودش را پارسا می بینه اون قلب خودش را پسر خدا می بینه . پس چقدر مهم است که ما درک کنیم و مکاشفه درستی از پارسایی داشته باشیم کلام خدا به ما میگوید که ابراهیم باور کرد و این برای او پارسایی به شمار آمد . پیدایش ۱۵ . ۶ ابراهیم انچه را که دید و شنید باور کرد ! این برای ابراهیم پارسایی را به ارمغان اورد. امروز برای ما هم همین طور است چرا که اگر ما خودمان را در مسیر پارسایی نبینیم وارد اعمال خودمان خواهیم شد و کلام خدا این قلب را قلب نا پارسا می داند .
برای درک بهتر این مطلب بهتر است به عهد عتیق نگاهی کنیم و ببینیم که کلام خدا در مورد اعتراف قلب ما چه می گوید .
تثنیه ۳۰ .۱۴
این کلام بسیار نزدیک شما دردهان شما و در دل شماست تا آن را بجای اورید .
این کلام در اسمان و در دریا نیست تا ان را بشنویم و انجامش دهیم بلکه این کلام امروز در قلب و در دهان ما است .

اجازه بدید برای درک بهتر اعتراف پارسایی مثالی را بزنم اگر درختی را در نظر بگیریم آن درخت تشکیل شده از ریشه و تنه و برگ و در نهایت میوه
ولی ایا اول آن درخت همان درخت بوده و کاشته شده مسلماً نه !
آن درخت اول یک بذر بود که تبدیل به درختی شده است.
بذر کلام پارسایی در قلب ما کاشته می شود و این پارسایی میوه خودش را خواهد داد .
ریشه این درخت ایمان ما است میوه آن درخت پارسایی ما است .
پس پارسایی و مکاشفه پارسا بودن برای ما خیلی مهم است و تمرکز هر روز ما و اعتراف نیکوی ما باید بر پادشاهی و پارسایی باشد .
متی ۶. ۳۳ بلکه نخست در پی پادشاهی خدا
و عدالت او باشید انگاه همه اینها نیز به شما عطا خواهد شد .
اگر ندانیم و مکاشفه ای از عدالت یا همان پارسایی نداشته باشیم چگونه می توانیم پادشاهی یا سلطنت کنیم ؟!
اعتراف پارسایی از قلب شروع می شود و بعد به زبان ما می آید این همان اعمالی است که ما انجام می هیم .
بذر در قلب کاشته میشود و میوه ان به زبان جاری می شود .
کلام در قلب ما وارد می شود و به زبان ما جاری می شود .
میوه این درخت که در قلب ما باور شده و زبان ما کلامی است که اعتراف می کند . شادی ،ارامش ،صبر ، مهربانی ،وفاداری ، فروتنی و خویشتنداری را .
حقیقت و پارسایی یکدیگر را در آغوش می گیرند .

مزمور ۸۵ . ۱۰
حقیقت و رحمت با هم ملاقات خواهند کرد پارسایی و سلامتی یکدیگر را خواهند بوسید .

کلام خدا روح حیات بخش است و پارسایی ما را وارد این حیات می کند .
در پایان این حقیقت است که ما را وارد پارسایی می کند چقدر زیباست وقتی رحمت و وفاداری ،پارسایی و حقیقت یکدیگر رادر آغوش می گیرند و می بوسند .
رحمت از زمین خواهد رویید و پارسایی از آسمان خواهد نگریست .
امروز اگر این کلام پر از عشق و محبت را می خوانید قلب خود را سخت نکنید اجازه بدیم حقیقت کلام خدا برای ما باز شود اجازه بدیم بذر پارسایی در قلب ما کاشته شود و اعتراف این ایمان از زبان ما خارج شود و میوه و محصول پارسایی را دریافت کنیم و لذت ببریم و به دیگران انتقال دهیم .
باشد که کلام نیکوی خداوند هر لحظه در قلب ما ریشه بدواند و حقیقتی را که خداوند در مورد ما گفته را باور کنیم و در استراحت خداوند زندگی کنیم .
امین

مقالات دیگر

>