کاهن اعظم

مقدمه :
این ملکیصدق پادشاه سالیم و کاهن خدای متعال بود . او به ابراهیم که از شکست دادن پادشاهان باز می گشت برخورد و او را برکت داد و ابراهیم به همین شخص از همه چیز ده یک داد نام او نخست به معنی پادشاه پارسایی و بعد پادشاه سالیم یعنی پادشاه صلح است .
عبرانیان ۷
دانستن اینکه ما چه کاهن اعظمی داریم برای ما خیلی مهم است .اگر ندانیم کاهن ما چه کاری برای ما انجام داده و انجام می دهد در زمانهای وسوسه و ضعف اواست که به یاری ما می آید و با دادن نان و شراب به ما قوت می بخشد . اگر خدمت او را متوجه نشیم و گوشمان را به صدای کاهن ببندیم در زمانهای وسوسه ما وارد وسوسه های خودمان خواهیم شد و مسیر هلاکت را انتخاب می کنیم چرا که نمی دانیم کاهنی داریم که از این مسیر ها عبور کرده بدون اینکه گناهی کرده باشد .
پس با اطمینان کامل به تخت فیض او نزدیک می شویم تا در زمان های وسوسه رحمت دریافت کنیم چرا که او دست ما را خواهد گرفت و به یاری ما می اید تا نجاتمان دهد و ما را به مسیر حیات رهبری کند .

او پادشاه پارسایی و صلح است

شباهت ملکیصدق به عیسی

او نه بر پایه حکم شرعی مربوط به نسب خود بلکه بر پایه قدرت حیاتی فناناپذیر کاهن می شود . عبرانیان ۷. ۱۶
ما به چنین کاهن اعظمی نیاز داشتیم کاهنی قدوس ،بی عیب، پاک ،جدا از گناهکاران و فراتر از اسمانها .
عیسی چون تا ابد زنده است کهانت بی پایان دارد . زیرا همیشه زنده است تا برای ما شفاعت کند .
بهترین مثالی که می شود در کلام خدا درباره کاهنی که نزدشخصی میرود که از طرف راهزن و کاهن و لاوی مورد بی توجهی ازار و اذیت قرار گرفته مثال سامری نیکو است .
عیسی به عنوان کاهنی که زخم های آن شخص را می بندد و مرهم بر روی زخم های او می گذارد و بر او رحمت نشان می دهد ظاهر می شود .
.او سامری نیکویی بود که از آن محل می گذشت تا شفا دهد مرحم ببنددو زخم ها را شفا دهد لوقا ۱۰ . ۲۹
تفاوت کاهن عهد نخست با کاهن اعظم
کاهن عهد نخست خدمتی که داشت ابتدا باید برای خود و سپس برای گناهان قوم قربانی تقدیم میکرد هر کاهن از میان قوم انتخاب میشد و به نمایندگی از مردم انتخاب می شد تا هدایا و قربانی تقدیم کند . به طور مثال اگر شخصی مریضی یا بیماری پوستی یا جذامی داشت ابتدا باید آن شخص را پیش کاهن می بردند و اگر کاهن آن شخص را می دید که هنوز بیماری یا جذام دارد از نظر او آن انسان نجس و ناپاک بود و باید برای مدتی از میان قوم دور باشد . ولی همان طور که میدانیم هر کسی نزد عیسی مسیح می آمد از جمله جذامیان او آنها را شفا می داد بدون آنکه آنها را محکوم کند . چرا که شریعت انسانهای ضعیف را به کهانت بر می گماشت . کاهنان بنا بر شریعت قربانی تقدیم می کردند اما آنها تنها سایه چیزهای آسمانی را خدمت می کردند به خاطر همین وقتی موسی می خواست خیمه را بسازد به او هشدار داده شد که اگاه باش که همه چیز را مطابق نمونه ای بسازی که در کوه به تو نشان داده شد.
بنابراین عهد نخست نقصی داشت و نیاز به طلب کردن عهدی دیگر داشت .
پس ما نیاز به کاهنی داشتیم که بی عیب و قدوس و کاهنی که تا ابد زنده باشد داشتیم تا برای ما شفاعت کند .خداوند با ما عهد تازه ای بسته عهدی که بر دلهاو بر ذهن های ما نوشته شده است .
خدا با سخن گفتن از عهدی جدید آن عهد نخست را کهنه می سازد و آنچه کهنه و قدیمی می شود زود از میان خواهد رفت .
نیاز ما به کمال رسیدن بود و این از طریق کاهن اعظم برای ما میسر است.
پس اگر دستیابی به کمال از طریق نظام کهانت لاوی میسر بود چه لزومی داشت کاهنی دیگر نه از رتبه هارون بلکه از رتبه ملکیصدق ظهور کند ؟
ما در مسیر کمال قرار داریم بنابراین نیاز داشتیم به کاهنی که کامل و قدوس باشد و ما را به کمال برساند بنابراین همه چیز نیاز به تغییر داشت هم نظام کهانت هم شریعت !
کاهن اعظم ما عیسی از قبیله ای دیگر بود کسی که هرگز خدمت مذبح را نکرده است چرا که خداوند ما از نسل یهودا بود .
پس شریعت و نظام کهانت با آمدن عیسی تغییر کرد زیرا که او تا ابد زنده است و بر تخت مقام کبریا نشسته او در جایی ساکن است که خداوند بر پا کرده نه انسان.
حکم نخست سست و بی فایده بود زیرا که شریعت هیچ چیز را کامل نکرد .
شریعت خداوند قدرت حیات بخش است .
خدمت عیسی از طریق خون و بدن خودش
زیرا اگر خون بزها و گاوها و پاشیدن خاکستر گوساله بر آنان که به لحاظ آیینی ناپاکند ایشان را تقدیس می کند تا به ظاهر پاک باشند آن روح جاودانی خویشتن را بی عیب به خدا تقدیم کرد وجدان ما را از اعمال منتهی به مرگ پاک خواهد ساخت تا بتوانیم خدای زنده را خدمت کنیم !
عبرانیان ۹. ۱۳
خدمتی که از طریق خون عیسی انجام میشود برای ما بسیار اهمیت دارد چرا که عیسی مسیح با خونش اول از همه وجدان های ما را از گناه و دوم از محکومیت پاک خواهد کرد .
او با خونش ما را شستشو می دهدتا ما دیگر و هرگز گناه را به یاد نیاوریم و در وجدانهای خود احساس محکومیت نکنیم .
در عهد قدیم خداوند از آسمان نان منا فرستاد تا قوم بخورند و قوت داشته باشند ولی قوم خدا معنی منا را نفهمیدند و درکی از آن نان نداشتند و در بیابان خدا را آزمایش کردند .
ولی امروز ما درک مهمی از آن نان داریم و میدانیم که در کلام خدا عیسی خود را نان حیات معرفی میکند و میگوید هر که از آن نان که من به او می دهم بخورد هرگز گرسنه نخواهد شد و تا ابد زنده خواهد ماند
نانی که من به او میدهم بدن من است .یوحنا ۶. ۵۱
و نیز می فرماید
هر که به من باور داشته باشد هرگز تشنه نخواهد شد .
چه اتفاقی برای این قوم افتاد ؟ با وجود اینکه نان منا را خوردند ولی آنها در بیابان مُردند !
آنها به آسایش خداوند وارد نشدند چرا ؟؟
جواب بسیار واضح است آنها کلام را با ایمان ترکیب نکردند
و کلامی را که شنیدند برای آنها سودی نداشت چرا که اگر با ایمان کلام را باور کرده بودند وارد حیات می شدند و قلب انها وارد آسایش میشد .
چقدر مهم است که کلامی را که از سمت خدا می شنویم را با قلبی باز پذیرا باشیم و قلب خودمان را سخت نکنیم همان طور که در عبرانیان ۴. ۷
 می خوانیم که 
 امروز اگر صدای او را می شنوید دل خود را سخت مسازید .
خون عیسی برای ما رحمت به ارمغان می اورد .
بدن عیسی فیض بی کران او را برای ما به ارمغان می اورد .
امروز ما کاهنان و پادشاهان هستیم
بر او که ما را محبت می کند ( عشق می ورزد ) و با خون خود ما را از گناهان رهانید و از ما پادشاهان ساخت و کاهنان برای خدا و پدر خود ،بر او جلال و قدرت باد تا ابد . امین مکاشفه ۱. ۵
امروز ما کاهنان و پادشاهان بر روی زمین هستیم وچقدر مهم است که مثل یک پادشاه با اقتدار و همچنین قلب پر محبت یک کاهن را داشته باشیم .امروز ما به عنوان سفیران خدا بر روی زمین کاهن هستیم و این کهانت را از طریق قدرت روح القدس دریافت می کنیم نه بر اساس قدرت خودمان !
چرا خداوند ما را کاهنان خطاب کرده ؟
برای اینکه گوش و چشم و قلب ما انسانها به اسارت رفته بود و کاهن کسی هست که این اسارتها را باز می گرداند .
امروز هم مابه عنوان کاهنان خدمتی را که برای خدای زنده انجام می دهیم این است که فقیران را بشارت دهیم ،نابینایان را بینا کنیم ، و قلب های شکسته را شفا ببخشیم تا همان طور که ما می شنویم آنها نیز بشنوند و همان طور که ما می بینیم دیگران هم ببینید و قلب شکسته انها شفا پیدا کند . این کار مهم یک کاهن است .
توجه کنیم که کاهن ضعف های انسانها را میداند و او شخصی است که عشق و محبت از او جاری می شود نه محکومیت ! بنابراین کاهن این دو را با هم ترکیب میکند . در ضعف ها قوت جاری میکند در دردها شفا جاری میکند او مرحم به روی زخم ها می گذارد و جان تازه ای به تشنگان می دهد .
قلب یک کاهن قلب عیسی است
کاهن همه چیز را با چشم عیسی می بینید او با هفت روح که در کاملیت است انسان ها می بیند و قضاوت می کند .
این کاهن اعظم ما است که ما او را می بینیم . و بر او چشم می دوزیم تا به شباهت او گردیم .
کاهن کسی است که صدای آوازش دلنشین است او با روغن مسح می آید تا به شمع هایی که در حال خاموش شدن هستند رسیدگی کند و آنها را روشن کند او می آید تا نان و شراب به ما بدهد تا چشمان دلمان باز شود و او را ببینیم و عشق و محبت او را تجربه کنیم . صدای او خروشان و عشق او ابدی است تا کارهای عظیم انجام دهد تا کلیسای خود را با آب کلام شستشو دهد و وجدان ها را پاک کند . چشمان او مثل آتش مشتعل است صدایش به غرش سیلابها خروشان است تا هر ناخالصی را با عشق و محبتش بسوزاند . ما چنین کاهنی داریم که تا ابد زنده است و برای ما شفاعت می کند .بر او جلال باد تا ابدلاباد
امین .

مقالات دیگر

>